روایت حوزه

نسبت‌شناسی جنگ‌ شناختی و جنگ‌ روایت‌ها

نسبت‌شناسی جنگ‌ شناختی و جنگ‌ روایت‌ها
- اندازه متن +

دشمن در دهه‌های اخیر جنگ‌های نوینی موسوم به جنگ ترکیبی1 علیه انقلاب اسلامی آغاز کرد. این نوع از جنگ‌های پیچیده که توسط فرانک هافمن طراحی شده، ترکیبی از نبردهای شناختی، اطلاعاتی، سایبری، اقتصادی، اقلیمی، قومیتی و… می‌باشد. از آن جهت که ذهن و کارکردهای شناختی آن، اساس کنش‌های انسان را شکل می‌دهند، جنگ شناختی در میان نبردهای دیگر اهمیت بیشتری یافته است.

جنگ شناختی چیست؟

جنگ شناختی2 استفاده از علوم شناختی برای هدف قرار دادن قوۀ شناخت عموم مردم و نخبگان جامعۀ هدف با تغییر هنجار‌، ارزش‌، باور‌، نگرش‌ و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت. این نوع جنگ شکل تکامل یافتۀ جنگ نرم است که قلمروی آن ذهن و قوای شناختی مخاطب است.

برخی از کارویژه‌های جنگ شناختی عبارتند از: تغییر نگرش در جامعۀ هدف، ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی تصمیم‌سازان، اثربخش نمودن جنگ اطلاعاتی، ایجاد گسست عاطفی-ادراکی بین جامعه و نخبگان با حاکمیت. در نهایت، تضعیف و زوال سرمایه‌های اجتماعی.3

آنچه موجب تقویت و اثرگذاری جنگ شناختی می‌شود، «مدیریت برداشت» مخاطبان از رویدادهای مختلف در «جنگ روایت‌ها» است. اما این ارتباط تنگاتنگ میان جنگ شناختی و جنگ روایت‌ها چگونه به وجود می‌آید؟

عینک جنگ روایت‌ها بر چشمان مخاطب

ذهن انسان دارای دستگاه محاسباتی خاصی است که به وسیلۀ آن، قضاوت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها اتفاق  می‌افتد. روند ادراک وقایع از عینکی که در جنگ روایت‌ها بر چشم مخاطب نهاده می‌شود، صورت می‌گیرد.

این دستگاه محاسباتی که برخی از آن با عنوان «منطق ذهن» یاد می‌کنند، اخبار شنیده شده را دریافت کرده و پس از تجزیه و تحلیل، مطابق نظام فکری و منطق او خروجی و تحلیل را ارائه می‌دهد.

به طور مثال یکی از انگاره‌های شکل گرفته از سوی دشمن «ناکارآمدی طلاب و حوزۀ علمیه و نداشتن خروجی ایشان» است. با این مقدمه، وقتی اسم طلبۀ خاصی می‌آید (ورودی) ذهن بر اساس این دستور شناختی، آن را تحلیل کرده و سپس به عنوان خروجی چنین ارائه می‌دهد که: «فلان طلبه که اسمش آمد، ناکارآمد است».

جنگ روایت‌ها تأثیر دقیقی بر تشکیل دستگاه محاسباتی دارد. بدین گونه که تکرار یک روایت به اشکال متفاوت، استفاده از تکنیک‌های روایی و ارائۀ روایت اول، منجر به شکل‌گیری منطق محاسبه می‌شود. علاوه بر آن، دانشمندان علم «عصب‌شناسی مغز» از جمله «پاتریک رنوار» و «کریستف مورین» طبق تحقیقات نوین، قائل به سه لایۀ قدیم، میانه و جدید مغز در جمجمه هستند. لایۀ قدیم تصمیم‌گیری‌های مربوط به امور حیاتی در زندگی را در اختیار دارد. این لایه تحت تأثیر محرک‌هایی، عصب و عضلات را به کار می‌اندازد.

کتاب علوم شناختی در جنگ شناختی، محمد جوانی

محرک‌های عصب‌شناختی در جنگ روایت‌ها

در جنگ روایت‌ها، با شناخت این محرک‌ها و قرار دادن آن‌ها در متن روایت، می‌توان کنترل مغز و به تبع آن، مدیریت رفتار را در دست گرفت. برخی از این محرک‌ها عبارتند از:4

۱. خودمحوری: مغز قدیم تنها به محرک‌هایی پاسخ مثبت می‌دهد که به نفع انسان باشد. این حقیقت از آن جهت است که این لایه به سبب مسئولیت خطیری که در اختیار دارد، تنها به سلامتی بدن تحت ارادۀ خود توجه دارد. بنابراین با روایت از یک رویداد به گونه‌ای که به نفع انسان بیان شود، می‌توان مخاطب را به سوی آن جذب کرد.

۲. تضاد: وقتی میان دو پدیده، تضادی وجود نداشته باشد، مغز دلیلی برای تصمیم‌گیری نخواهد داشت. نمونه‌ای از توجه به این ویژگی مغز قدیم را در بسیاری از تبلیغات می‌توان دید.

برای مثال وقتی می‌خواهند کالایی را تبلیغ کنند، در بسیاری از مواقع ضد آن کالا که کارکردهای نامطلوبی دارد را هم بیان می‌کنند. بنابراین وقتی ما دو چیز را به صورتی که در تضاد یکدیگر باشند، روایت کنیم، مغز سریع‌تر اقدام به تصمیم‌گیری می‌کند.

۳. اطلاعات ملموس: مغز قدیم به شدت تحت تأثیر اطلاعات ملموس و عینی است. تبلیغ یک محصول در بستر سکانس نمایش خانواده، جهت تسخیر مغز از این طریق است.  بنابراین در جنگ روایت‌ها با ارائۀ اطلاعات عینی، می‌توان مدیریت تصمیم‌گیری‌های مغز را در دست گرفت.

۴. ابتدا و انتها: ابتدا و انتهای هر روایت برای مغز قدیم ارزشمند است و عمدتاً اطلاعات میانی به فراموشی سپرده می‌شود. همچنین اطلاعات دیگر از فیلتر اطلاعات اولیه خواهد گذشت. بنابراین با روایت اول و تکرار آن در آخرین لحظات، می‌توان روایت‌های رقیب را مدیریت کرد.

مناظرات انتخاباتی دور اول انتخابات 1403

۵. ضررگریزی: مغز قدیم به سرعت نسبت به اموری که برای انسان آسیب‌زاست، واکنش نشان می‌دهد. بنابراین با مضر جلوه دادن پدیده‌ای در جنگ روایت‌ها، می‌توان تنفرآفرینی کرد. در نتیجه از اقبال مردم نسبت به آن جلوگیری می‌کند. استفاده از این تکنیک را در مناظرات نامز‌د‌های ریاست جمهوری می‌توان دید.

  1. Hybrid warfare. ↩︎
  2. Cognitive warfare. ↩︎
  3. ر.ک: جوانی، محمد، علوم شناختی در جنگ شناختی، ص ۱۲. ↩︎
  4. ر.ک: جوانی، محمد، علوم شناختی در جنگ شناختی، ص 68-64. ↩︎
درباره نویسنده

تقی همدانی

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *