روایت حوزه

چگونه یک روایت بنویسیم؟ | روایت بی رخداد ناروایت است

چگونه یک روایت بنویسیم؟ | روایت بی رخداد ناروایت است
- اندازه متن +

جرقۀ روایت با یک رخداد می‌خورد. مثل خوردن انگشت‌هایم روی دکمه‌های کیبورد، یا خواندن متن پیش رو توسط شما، یا حتی حملۀ اسرائیل به ایران. به قول ابوت، یک رخداد برای تولید روایت کافی است.

اما همیشه این سوال در ذهن انسان آمدوشد می‌کند که آیا هر رخدادی ارزش بازنمایی دارد!؟ یا اینکه هر رخدادی ارزش بازنمایی دارد. شاید بتوان این‌گونه پاسخ داد که علاوه بر توان راوی در بازنمایی، خود آن هم باید از ارزشی برای روایت شدن برخوردار باشد. حداقل انتظاری که راوی از آن دارد، ایجاد اثر عاطفی و روانی در درون فرد است.

اثر روانی لزوماً چشم‌گیر نیست

 این اثر روانی لزوماً همچون نوازش گوش‌های فرد به خاطر برخورد انگشت‌هایش روی دکمه‌های کیبورد، چشم‌گیر نیست. بلکه ترس یک صهیونیست از برخورد موشک‌های ایرانی بر زمین تل‌آویو اتفاق قابل قبولی برای بازنمایی است. به طور مثال ممکن است کسی دربارۀ فرد دیگری قضاوت نادرستی داشته ولی با مشاهدۀ رفتار پسندیدۀ او، به اشتباهش پی ببرد.

دقیق‌تر بگویم او ابتدا در حالت متعادلی قرار داشت که با وقوع یک اتفاق (مشاهدۀ رفتار فرد مظنون) دچار حالتی عاطفی و روانی می‌شود و پس از پایان آن، به تعادل روانی پس از یک نابه‌سامانی دست میابد.

رخداد

«رخداد» میان روایت و ناروایت جدایی می‌افکند

«رخداد» چیزی است که میان روایت و ناروایت جدایی می‌افکند. اگر متنی بنویسیم، هزار کلمه‌ای، اما در خلال آن یک اتفاق را بازنمایی نکرده‌ باشیم، روایتی تولید نشده است. اما کافی است تا یک اتفاق را بازنمایی کنیم. مثلاً بگوییم: از روی اسب بر زمین خوردم. این جملۀ کوتاه، یک روایت است.

اما اگر بگوییم: «این گل زیباست. رنگ‌ گلبرگ‌هایش قرمز و رنگ برگ‌هایش سبز سوخته است. در درون آن گرده‌های زردرنگی است به ریزی یک نوک سوزن.» این متن با ارفاق هم یک روایت نیست. چراکه در خلال آن هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد.

برخی یادداشت‌ها و مقالات علمی و ژورنال، گزارش‌های تخت خبری، مصاحبه‌ها، جستارها و … از دایرۀ گستردۀ روایت خارج هستند.

درباره نویسنده

تقی همدانی

نظر شما در مورد این مطلب چیه؟

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *